ازسوى قضات دادگاه کیفرى استان تهران محاکمه خواهند شد.
روز دوم اسفندماه سال 82 دختر 22 سالهیی به نام فهیمه برای رفتن به آموزشگاه از منزلشان در منطقه شهران خارج شد و دیگر برنگشت. پدر فهیمه که نسبت به سرنوشت دخترش نگران شده بود، به کلانتری 142 کن رفت و برای یافتن او تقاضای کمک کرد.
اما پدر فهیمه هر چه به انتظار ایستاد، خبری از جوان ناشناس نشد.
او با ناامیدی و اضطراب به خانه برگشت و همان شب جوان ناشناس در یک تماس تلفنی به او گفت: دخترت هرگز به خانه برنمیگردد. دیگر منتظرش نباشید. پس از گفتن این جمله فورا تلفن را قطع کرد. از سوی دیگر، کارآگاهان جستوجوی گستردهیی را برای یافتن دختر ربوده شده آغاز کردند تا اینکه با گذشت پنج روز از این ماجرا، فهیمه با پدرش تماس گرفت و گفت: من در میدان آزادی منتظرت هستم و از چنگ آدمربایان فرار کردهام. ماموران همراه با پدر فهیمه به میدان آزادی رفتند و با دختر جوان روبرو شدند. فهیمه همان موقع همراه ماموران به دایره یازدهم آگاهی تهران رفت تا در آنجا شکایت خود را مطرح کند. ماموران کنجکاو بودند که بدانند چه بلایی بر سر فهیمه آمده و چگونه به تنهایی برگشته است. فهیمه که بشدت ترسیده بود ماجرای ربوده شدنش را چنین تعریف کرد: روز دوم اسفندماه از آموزشگاه بیرون آمدم تا به خانه برگردم. در میدان نور سوار خودرویی شدم که سه سرنشین داشت. هر سه پسر جوانی بودند که یکی از آنها در صندلی جلو و دیگری در صندلی عقب نشسته بود. جوان سوم هم رانندگی میکرد. در میانه راه پسر جوانی که در صندلی عقب نشسته بود، چاقویی از جیبش درآورد و به پهلویم فشار داد. میخواستم فریاد بزنم، اما دستهایش را روی دهانم گذاشت و مرا روی صندلی خواباند.
آنها در تاریکی شب به سمت یافتآباد راه افتادند و مرا در منطقه چهاردانگه به اتاقکی در حاشیه یک زمین کشاورزی بردند.
به آنها التماس کردم که با من کاری نداشته باشند، اما هر سه با زور وحشیگری به من تجاوز کردند و بعد مرا در اتاقی انداختند و زندانیام کردند.
چند بار میخواستم خودم را بکشم، اما نشد. مدت
چهار شبانه روز در آن خانه کوچک زندانی بودم، تا اینکه روز پنجم،
سه پسر جوان برای انجام کاری از آنجا رفتند، ساعتی بعد به سراغ
یکی از کارگران افغانی رفتم و با دادن مقداری پول و زنجیر طلایم از
او خواستم که یک اتومبیل برایم بگیرد. او هم پذیرفت و با گرفتن
پول و زنجیر طلا مرا سوار اتومبیل کرد تا از آنجا بروم...
بعد از صحبت های فهیمه، کارآگاهان به منطقه چهاردانگه رفتند و دو
کارگر افغانی به نام اوصف و شکور و پسرجوانی به نام مصطفی
)19ساله( را که راننده اتومبیل بود، دستگیر کردند.
اوصف و شکور به تجاوز به دختر جوان اعتراف کردند و مصطفی در بازجویی اولیه گفت: من راننده بودم و از ماجرای آدمربایی خبر نداشتم و یکی از دوستانم به من گفته بود که در منطقه میدان نور با دوست دخترش قرار دارد. من هم با آنها رفتم، اما وقتی دختر جوان سوار ماشین شد. دوستم با چاقو او را تهدید کرد و به زمین کشاورزی برد. اما همین جوان در بازجوییهای بعدی اعتراف کرد که او نقشه آدمربایی را میدانسته و به دختر جوان هم تجاوز کرده است.
بقیه در ادامه ی مطلب
برای بهتر باز شدن بلاگ توصیه میشود که از مرورگر fire fox استفاده شود
«من سن و سالی نداشتم که برای بار دوم ازدواج کردم؛ برای همین هر روز خانه و زندگی را ول میکردم وبرای خاک بازی با دوستانم به کوچه میرفتم.بعدش هم از ترس شوهرم زیر کمد یا اسباب و اثاثیه خانه قایم میشدم؛ برای همین بود که خانواده شوهرم میگفتند من زن زندگی نیستم و طلاقم دادند».
همشهری سرنخ در شماره ۷۱ خود به سراغ زنی رفته که موفق شده بعد از اثرات تلخ و تکاندهنده اعتیاد بر زندگیاش، پاک شود و به دنبال آن پدر ۸۶ ساله خود و ۱۴ نفر از اعضای خانوادهاش را از چنگال اعتیاد رهایی بخشد.
بخشهایی از این گزارش تکاندهنده در ادامه میآید: در یکی از محلههای پرت ملارد کرج به دنبال کمپی میگردیم که بهتازگی افتتاح شده. این کمپ چند ماه است توسط زنی که خودش سالها معتاد بوده راه اندازی شده تا به معتادان داوطلبی که تصمیم گرفتهاند سلامتی شان را به دست بیاورند کمک کند. گودالهای بزرگ و تلهای خاکی که بچهها کنار آنها مشغول بازی کردن هستند مناظری است که تا قبل از رسیدن به کانون آرامش میبینیم.
منیژه در حال صحبت با خانواده یکی از رهجوهاست. کارش که تمام میشود به سراغش میرویم و گفتوگویمان را از ماجرای معتاد شدنش شروع میکنیم؛ « از نه سالگی شروع به مصرف مواد کردم. دو ازدواج ناموفق داشتم. درهمان نه سالگی شوهرم دادند. من اصلا آن زمان نمیدانستم ازدواج چیست !پسرعمه ام هم ۱۷ ساله بود که با هم زیر یک سقف رفتیم. بعدها فهمیدم که او اعتیاد داشت. زندگی کودکانه ما دو سال بیشتر دوام نیاورد. یک سال بعد مجددا شوهرم دادند اماازدواج دومم کمتر از یک ماه دوام آورد. تازه ۱۳ سالم شده بود که از شوهر دوم هم جدا شدم».
یک زندگی کودکانه
منیژه تا۱۳ سالگی دوبار ازدواج کرده بود. زمانی که همسن و سالهای او پشت میز و نیمکتهای دبستان آموزش میدیدند، منیژه در حالی که هنوز کودکی نکرده بود مجبور بود نقش همسر را بازی کند؛«من سن و سالی نداشتم که برای بار دوم ازدواج کردم؛ برای همین هر روز خانه و زندگی را ول میکردم وبرای خاک بازی با دوستانم به کوچه میرفتم.بعدش هم از ترس شوهرم زیر کمد یا اسباب و اثاثیه خانه قایم میشدم؛ برای همین بود که خانواده شوهرم میگفتند من زن زندگی نیستم و طلاقم دادند».
ماجرای معتاد شدن خانم دانایی هم به همان سالهایی بر میگردد که او را به زور شوهر دادند؛«چند ماهی که از اولین زندگی مشترکم گذشت متوجه شدم پسرعمه ام تریاک میکشد. من هم که خوب و بد را نمیدانستم وقتی او از خانه بیرون میرفت، با قاشق سوختههای تریاکش را از وافور در میآوردم و میخوردم. بعد هم با خیال راحت بدون اینکه متوجه چیزی شوم میخوابیدم. بچه بودم و از این کار مثل یک بازی خوشم میآمد. شوهر دومم هم معتاد بود؛ برای همین دیگر بدون رودربایستی با او مواد مصرف میکردم».
بقیه در ادامه ی مطلب
برای بهتر باز شدن بلاگ توصیه میشود که از مرورگر fire fox استفاده شود
شهروندان در حالی مقابل خودپردازهای بانکها برای دریافت یارانه نقدی صف کشیدهاند که جایگاههای عرضه سوخت روز آرامی را پشت سر میگذارند.
به گزارش مهر، در پی اعلام خبر مربوط به امکان برداشت یارانههای نقدی توسط افراد از حسابها و رفع مسدودیت حسابهای یارانههای نقدی، بانکها با مراجعات زیاد مردم برای برداشت مبالغ یارانههای نقدی مواجه شدند، اما با تمهیداتی که در این زمینه از پیش اندیشیده شده بود، تاکنون مشکلی ایجاد نشده است
این در حالی است که مسئولان بارها اعلام کردهاند که مردم تعجیلی در برداشت مبالغ یارانههای نقدی از حسابهای خود نداشته باشند و در حفظ این مبالغ در حسابهای خود کوشا باشند، برای این منظور نیز سیستمهای تشویقی توسط نظام بانکی از جمله پرداخت سود به حسابهای جاری در نظر گرفته شده است
صفهای دریافت یارانه نقدی
مشاهدات خبرنگار مهر حاکی است که امروز مردم برای برداشت مبالغ یارانههای نقدی از حسابهای خود در جلوی برخی دستگاههای خودپرداز صف کشیدهاند. برخی از شعب بانکها نیز به دلیل شلوغی ناشی از مراجعات، از مردم درخواست میکردند که در خارج از شعبه نوبت را رعایت کنند.
در عین حال، برخی از افراد نیز به دلیل نداشتن کارتهای بانکی و عدم توانایی در برداشت از دستگاههای خودپرداز به شعب بانکها مراجعه کرده و خواستار دریافت یارانههای نقدی خود شدند، اما با این وجود مشکلی در تامین نقدینگی توسط بانکها به وجود نیامد.
فعالیت عادی جایگاههای عرضه سوخت
این در حالی است که جایگاههای عرضه سوخت امروز همانند روزهای گذشته و زمان پیش از اعلام اجرای جدی هدفمندی یارانهها به فعالیت خود ادامه میدهند.
محمود احمدی، دبیر کل بانک مرکزی اعلام کرده است که ۳۰ درصد از حسابهای مربوط به هدفمندی یارانهها کارتی است
جلسه روز گذشته بانک مرکزی با مدیران عامل بانکها برای ایجاد تمهیدات لازم در این شرایط بود، همچنین بانکها به منظور ارائه خدمات بهتر به مردم تا ساعت ۲۰ به فعالیت در شعب ادامه خواهند داد.
در این زمینه بانکهای مختلف از جمله بانک ملی، تجارت، مسکن، ملت، رفاه کارگران، صادرات و غیره در اطلاعیههای مختلف از آمادگی کامل برای ارائه خدمات در خصوص هدفمند شدن یارانهها از قبیل تغییر حسابها، ارائه کارتهای بانکی به حسابها و غیره خبر دادهاند.
بقیه در ادامه ی مطلب
برای بهتر باز شدن بلاگ توصیه میشود که از مرورگر fire fox استفاده شود
ایسنا: حامیان حقوق کودکان در عربستان از دولت این کشور، خواستند تا مانع از ازدواج کودکان در این کشور شود.
دولت
عربستان سعودی بیش از 20 سال است که با معضل طلاق روبرو است، چرا که طی
این دو دهه نرخ طلاق از 25 درصد به 60 درصد افزایش یافته است.
نورالشملدن،
رییس دپارتمان تحقیقات خانواده دانشگاه ریاض در مورد ازدواج زودهنگام
کودکان میگوید: ما این مساله را مورد بررسی قرار دادهایم تا بتوانیم از
این پدیده جلوگیری کنیم؛ این نوع از سبک ازدواجها که توسط خانواده سلطنتی
به امضا رسیده و مورد توافق قرار گرفته سبب نقض قوانین بینالمللی میشود.
هیچ
قانونی مبنی بر تعیین سن قانونی برای ازدواج در عربستان وجود ندارد. به
عنوان مثال پدر یک دختر یکساله وی را به عقد یک مرد 30 ساله در آورد.
ازدواج
در سن پایین تنها در عربستان رواج ندارد؛ آوریل امسال نیز خانواده یک دختر
8 ساله یمنی او را مجبور به ازدواج با مردی کردند که 4 برابر او سن داشت
این مراسم به دور از چشم دولت صورت گرفت.
هنگامی که دختران در سنین
پایین مجبور به ازدواج میشوند از تحصیل و حضور در اجتماع بازمانده و
نمیتوانند از کودکی و نوجوانی به اندازه کافی لذت برده و بهرهمند شوند.
شلوار فاستونی سرمه ای
پارچه های فاستونی برای اولین بار در شهر بوستون آمریکا بافته شد و به
مرور زمان به یوستونی و سپس با قاستونی تغییر نام داد.پارچه های فاستونی به
خاطر درصد پشم بکار رفته در بافت پارچه از مرغوبیت و طول عمر زیادی
برخوردار هستند.
در حال حاضر کشور های انگلیس، استرالیا و ایران تولید
کننده این پارچه هستند که پارچه های فاستونی عالیجناب، میهن، مطهری، مقدم
و... از جمله پارچه های فاستونی معروف ایرانی است.
کت و شلوار سرمه ای
بافته شده از فاستونی عالیجناب با آستر مرغوب بهترین انتخاب برای فرم مدارس
می باشد که از نظر کارکرد و طول عمر مناسب است.
سایز کت و شلوار 38 40 42
قد کت 64 67 70
قد آستین 54 57 60
قد شلوار 97 102 105
کمر شلوار 36 37 38
اگر
می خواهید بدانید چه سایز کت و شلوار مناسب شماست ابتدا یک کت را بر تن
کرده فاصله دو سرشانه را اندازه گیری کرده، این مقدار سایز کت و شلوار را
به شما می دهد.
برای اینکه از سایز کمر و دور باسن شلوار انتخابی خود
نیز مطمئن شوید ابتدا دکمه و قزن شلوار را بسته سپس دور کمر را اندازه
بگیرید.دور باسن نیز به طور متوسط 8 سانتی متر بزرگتر از دور کمر شلوار است
و برای اندازه گیری آن از انتهای جیب شلوار، این مقدار بدست می آید.
در اندازه گیری های فوق 1 سانتی متر اختلاف را طبیعی است.
همراه باهر دست کت و شلوار، یکعدد کراوات به عنوان هدیه به شما عزیزان تقدیم می گردد.
بقیه در ادامه ی مطلب
برای بهتر باز شدن بلاگ توصیه میشود که از مرورگر fire fox استفاده شود
او پس از چند دقیقه جلو آمد و پرسید: گوشی تلفن همراه شما بلوتوث دار است؟
با لبخندی سرم را تکان دادم و در جوابش گفتم: آره، فضولی؟
در این لحظه پسر جوان خندید و گفت: خوب شناختی! یک فضول مزاحم هستم. حالا اگر ایرادی ندارد سیستم بلوتوث گوشی ات را فعال کن .
زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد افزود: نمی دانم چرا خام شدم و به خواسته اش عمل کردم .
پسر جوان یک بلوتوث زننده برایم فرستاد و در واقع این تصاویر زشت زمینه برقراری ارتباط شومی را بین ما فراهم کرد.
من تقریبا هر روز بعداز ظهر پسر جوان را توی پارک می دیدم و ما از طریق پیامک و گفتگوی تلفنی با هم در ارتباط بودیم .
چند
ماه گذشت و من با احساس گناهی که داشتم دچار عذاب وجدان شدم و بارها تصمیم
گرفتم به این ارتباط مخفیانه پایان بدهم اما به محض این که پسر جوان را می
دیدم یا پیامکی عاشقانه از او می رسید عقلم را از دست می دادم و نمی دانم
چرا به این رابطه شوم ادامه دادم.
اما بالاخره این کارهای کثیف کار دستم داد و پسر جوان تشویقم کرد تا چند ساعتی از خانه فرار کنم.
من
برای اولین بار زمانی که شوهر بیچاره ام سر کار بود بچه را به همسایه
سپردم و همراه پسر جون با خودرو، گشتی توی خیابان ها زدیم. سپس با هم به
ساختمانی رفتیم که نمی دانستم لانه افراد خلافکار و فاسد است.
هنوز چند دقیقه از حضوم در آن خانه لعنتی نگذشته بود که پشیمان شدم و می خواستم از آن جا بیرون بیایم ولی پسر جوان مانع شد .
بقیه در ادامه ی مطلب
برای بهتر باز شدن بلاگ توصیه میشود که از مرورگر fire fox استفاده شود
۳ سال قبل با پسر جوانی در راه مدرسه آشنا شدم و ما مدتی با هم به طور تلفنی رابطه داشتیم. عشق و علاقه به این پسر جوان خیلی مرا افسرده کرده بود و دیگر حال و حوصله ای برای درس خواندن نداشتم به همین دلیل با افت شدید تحصیلی رو به رو شدم و پدر و مادرم که به حرکات و رفتارم مشکوک شده بودند مرا زیرنظر گرفتند. آن ها یک روز که در پارک نزدیک خانه مان با حامد قرار داشتم راه ما را سد کردند و ما را به دام انداختند و پدر و برادرم پسر مورد علاقه ام را کتک مفصلی زدند.
۲
روز بعد از این ماجرا حامد و دوستانش نیز برای انتقام به در خانه ما آمدند
و پدرم و برادرم را مورد ضرب و شتم قرار دادند ولی آن ها زمانی که می
خواستند فرار کنند در محاصره همسایه ها گرفتار شدند و با گزارش موضوع به
پلیس ۱۱۰ ، ماموران انتظامی در محل حاضر و دستگیرشان کردند.
جالب
این جاست که وقتی پدر حامد برای پی گیری موضوع به کلانتری آمد با دیدن پدرم
او را در آغوش کشید و تازه متوجه شدیم که آن ها سال ها قبل، هم دوره خدمت
سربازی بوده اند.
زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری سیدی مشهد
افزود: با توجه به این که خانواده حامد آشنا درآمدند پدرم رضایت داد و چند
شب بعد نیز مراسم خواستگاری به طور رسمی آغاز شد. به این ترتیب بود که من و
حامد نامزد شدیم و فکر می کردیم به آرزوهای مان رسیده ایم اما افسوس که
خیلی زود واقعیتی تلخ نمایان شد و متوجه شدم شوهرم کریستالی است.
بقیه در ادامه ی مطلب
برای بهتر باز شدن بلاگ توصیه میشود که از مرورگر fire fox استفاده شود
به گزارش البرز نیوز با اظهارات یک خانواده صدمه دیده از سوء استفاده های یک مرد شیاد هر لحظه ابعاد بیشتری از جنایتهای خاموش مرد شیطان صفت آشکار می شود و این در حالی است که او با وثیقه ای سبک آزادانه به کارها و تهدیدهای خود ادامه می دهد.
تجاوز به دختر ایرانی تازه عروس / خبر تکان دهنده
اعضای این خانواده در حضور خبرنگاران ابعاد تکان دهنده ای از نقشه های شوم یک مرد لاقید و مطیع هوای نفس را افشا کردند.
پدر خانواده درباره این حادثه تکان دهنده گفت: «دختر و پسر ما بزرگ شده بودند و ما به عنوان والدین دلسوز به دنبال راهی می گشتیم که بهترین ارتباط را با فرزندانمان داشته باشیم، آنها مفهوم خوشبختی و درک متقابل پدر و مادر را حس کنند و آینده ای خوب داشته باشند».
این زن و شوهر به واسطه یکی از همکاران همسرش با زنی به نام خانم”الف” که دارای تحصیلات مرتبط با روانشناسی و با ظاهری متشرع آشنا می شوند. این زن آنها را به مرد شیطان صفت معرفی می کند و این خانواده به خانه این فرد وارد می شوند.
همسر این مرد درباره ورود به این خانه شیطانی گفت: «خانه این مرد شیطانی بسیار بزرگ و به سبک بعض معابد هندو ها ساخته شده است. بالای آن دارای ۸ اتاق کوچک است که افرادی دو به دو(مرد و زن) و گاه تنها در هر اتاق نگهداری می شوند. مرد شیاد گاه به دختر و پسرهای فراری پناه می دهد تا سربزنگاه از ایشان سوء استفاده کند».
این زن ادامه می دهد که پس از مراجعه به خانه شیطانی، او – با اطلاعاتی که
از خانم “الف” از قبل گرفته بود و تظاهر میکرد خودش از غیب آنها را می داند
– تجویز کرده که او و دخترش به مدت هشت ماه باید در یکی از این اتاقها
اقامت کنند تا روح شان پالایش شود!
بقیه در ادامه ی مطلب
برای بهتر باز شدن بلاگ توصیه میشود که از مرورگر fire fox استفاده شود